albumin

ورود به سایت

نام کاربری را وارد کنید نه ایمیل

رمز عبور

آخرین کلمات جدید دیکشنری

Antibioterapi

معنی: ● آنتی‌بیوتیک‌درمانی● درمان با آنتی‌بیوتیک● کاربرد داروی ضد باکتری برای درمان عفونت اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: antibioterapi● مفرد مشخص: antibioterapien● جمع نامشخص: antibioterapier● جمع مشخص: antibioterapierne

Antibiogram

معنی: ● آنتی‌بیوگرام● آزمایش تعیین حساسیت باکتری‌ها به آنتی‌بیوتیک● نقشه حساسیت دارویی باکتری‌ها اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (بدون جنسیت = intetkøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: antibiogram● مفرد مشخص: antibiogrammet● جمع نامشخص: antibiogrammer● جمع مشخص: antibiogrammerne

Antibakteriel

معنی: ● ضد باکتری● باکتری‌کش● جلوگیری‌کننده از رشد باکتری اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● antibakteriel: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● antibakterielt: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● antibakterielle: جمع

antiastmatika

معنی: ● داروی ضد آسم● دارویی برای کاهش یا جلوگیری از حملات آسم اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (بدون جنسیت = intetkøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: (ندارد)● مفرد مشخص: (ندارد)● جمع نامشخص: antiastmatika● جمع مشخص: antiastmatikaene

antiarrhythmika

معنی: ● داروی ضد آریتمی● دارویی برای تنظیم ضربان قلب اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (بدون جنسیت = intetkøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: (ندارد)● مفرد مشخص: (ندارد)● جمع نامشخص: Antiarrhythmika● جمع مشخص: Antiarrhythmikaene

anthrax

معنی: ● سیاه‌زخم● بیماری عفونی حاد ناشی از باکتری Bacillus anthracis اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: anthrax● مفرد مشخص: anthraxen● جمع نامشخص: (ندارد)● جمع مشخص: (ندارد)

anterograd

معنی: ● در جهت رو به جلو● حرکت به سمت جلو در مسیر طبیعی (در علوم اعصاب و پزشکی)● پیش‌گستر (به سمت جلو گسترش یابنده) اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● anterograd: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● anterogradt: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● anterograde: جمع

anterior

معنی: ● جلویی● قدامی● واقع‌شده در قسمت جلویی بدن اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● anterior: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● anterior: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● anteriore: جمع

antagonist

معنی: ● دشمن یا رقیب● شخصیت مقابل قهرمان در داستان یا فیلم● عضله‌ی متضاد (در فیزیولوژی)● آنتاگونیست (ماده‌ای که اثر ماده دیگر را خنثی یا مهار می‌کند) ● ضدکنشگر ● مخالف (در داستان یا نمایشنامه)● عضله مخالف (در آناتومی) اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت =…

antacidum

معنی: ● ضد اسید معده● داروی خنثی‌کننده اسید● مهارکننده اسید معده اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (بدون جنسیت = intetkøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: antacidum● مفرد مشخص: antacidumet● جمع نامشخص: antacida● جمع مشخص: antacidaene

anoxia

معنی: ● فقدان اکسیژن در بافت‌ها● قطع کامل اکسیژن‌رسانی به بدن● کمبود شدید اکسیژن اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: anoxia● مفرد مشخص: anoxien● جمع نامشخص: (ندارد)● جمع مشخص: (ندارد)

anosmi

معنی: ● فقدان حس بویایی● ناتوانی در بوییدن● از بین رفتن بویایی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: anosmi● مفرد مشخص: anosmien● جمع نامشخص: (ندارد)● جمع مشخص: (ندارد)

anomali

معنی: ● ناهنجاری● انحراف از حالت طبیعی● بی‌قاعدگی● اختلال ● انحراف اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: anomali● مفرد مشخص: anomalien● جمع نامشخص: anomalier● جمع مشخص: anomalierne

anisokoria

معنی: ● اختلاف اندازه مردمک‌های چشم● ناهماهنگی در گشادگی مردمک‌ها● ناسازگاری قطر مردمک‌های دو چشم اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: anisokoria ● مفرد مشخص: anisokoriaen ● جمع نامشخص: (ندارد) ● جمع مشخص: (ندارد)

anionisk

معنی: ● آنیونیک = دارای بار منفی● مرتبط با آنیون● شامل یون منفی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها: ● anionisk: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● anionisk: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● anioniske: جمع

anhydrær

معنی: ● فاقد آب● بی‌آب● خشک اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● anhydrær: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● anhydrært: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● anhydræe: جمع

angioneurotisk

معنی: ● آنژیونوروتیک● مربوط به اعصاب و رگ‌های خونی● ناشی از اختلال عصبی در عروق خونی اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): صفت صرف‌ها:● angioneurotisk: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn)● angioneurotisk: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn)● angioneurotiske: جمع

angina pectoris

معنی: ● آنژین صدری اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: angina pectoris ● مفرد مشخص: angina pectoris● جمع نامشخص: (ندارد) ● جمع مشخص: (ندارد)

angiitis

معنی: ● آنژیویت (التهاب رگ‌های خونی) اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn) صرف‌ها:● مفرد نامشخص: angiitis● مفرد مشخص: angiitisen● جمع نامشخص: angiitisser● جمع مشخص: angiitisserne

aneurisme

معنی: ● برجستگی یا گشادشدگی غیرطبیعی دیواره رگ خونی● اتساع غیرطبیعی در یک سرخرگ اطلاعات کلمه: نوع کلمه (گرامری): اسم (دارای جنسیت = fælleskøn و بدون جنسیت = Intetkøn) صرف‌ها: (برای intetkøn) ● مفرد نامشخص: aneurisme● مفرد مشخص: aneurismet● جمع نامشخص: aneurismer● جمع مشخص:…

ورود آسان با گوگل

Multi Category: A

نظرتان را بنویسید

معنی:

● آلبومین
● پروتئین محلول در آب
● پروتئین اصلی پلاسما
● ماده پروتئینی موجود در خون و مایعات بدن

اطلاعات کلمه:

نوع کلمه (گرامری): اسم (بدون جنسیت = intetkøn)

صرف‌ها:
● مفرد نامشخص: albumin
● مفرد مشخص: albuminet
● جمع نامشخص: albuminer
● جمع مشخص: albuminerne

توضیحات:

آلبومین پروتئینی محلول در آب است که در خون و مایعات بدن وجود دارد. نقش آن در تنظیم فشار اسمزی خون و انتقال مولکول‌های مختلف بسیار مهم است.

مترادف‌ها:

● blodprotein - پروتئین خون

مثال:

Lægen målte niveauet af albumin i blodprøven.

پزشک سطح آلبومین را در آزمایش خون اندازه‌گیری کرد.

ریشه‌شناسی:

از لاتین "albumen" به معنای "سفیده تخم‌مرغ".

معادل انگلیسی:

● albumin (آلبومین)

در حال بارگیری نظر ... نظر بعد از آن تازه می شود 00:00.

اولین نفری باشید که نظر می دهید.