معنی: |
● قلیایی ● بازیک (حالت بازی ماده) |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): صفت |
صرفها: ● alkalisk: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn) ● alkalisk: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn) ● alkaliske: جمع |
ما 6167 عضو و 7 عضو ویژه آنلاین داریم
معنی: |
● قلیایی ● بازیک (حالت بازی ماده) |
اطلاعات کلمه: |
نوع کلمه (گرامری): صفت |
صرفها: ● alkalisk: برای اسامی با جنسیت (fælleskøn) ● alkalisk: برای اسامی بدون جنسیت (intetkøn) ● alkaliske: جمع |
توضیحات: |
alkalisk به موادی گفته میشود که دارای خاصیت قلیایی یا بازی باشند، یعنی pH بالاتر از ۷ داشته باشند. این واژه بیشتر در زمینههای شیمیایی و پزشکی کاربرد دارد. |
مترادفها: |
● basisk - بازیک |
مثال: |
Vandet i søen var overraskende alkalisk. |
آب دریاچه به طرز شگفتآوری قلیایی بود. |
ریشهشناسی: |
از عربی "al-qaly" به معنای "خاکستر گیاه شور"، که از آن مواد قلیایی استخراج میشد، گرفته شده و از طریق لاتین به زبانهای اروپایی وارد شده است. |
معادل انگلیسی: |
● alkaline (قلیایی) |
اولین نفری باشید که نظر می دهید.